تلخ وشیرین94

متن مرتبط با «محتسب» در سایت تلخ وشیرین94 نوشته شده است

مست و محتسب 0 محتسب یعنی پاسبان ) مامور

  • محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفتمست گفت ای دوست این پیراهن است افسار نیستگفت مستی زان سبب افتان و خیزان میرویگفت جرم راه رفتن نیست ره هموار نیستگفت می باید تو را تا خانه قاضی برمگفت رو صبح آی قاضی نیمه شب بیدار نیستگفت نزدیک است والی را سرای آنجا شویمگفت والی از کجا در خانه خمار نیستگفت تا داروغه را گوییم در مسجد بخوابگفت مسجد خوابگاه مردم بدکار نیستگفت دیناری بده پنهان و خود را وا رهانگفت کار شرع کار درهم و دینار نیستگفت از بهر غرامت جامه­ات بیرون کنمگفت پوسیدست جز نقشی ز پود و تار نیستگفت آگه نیستی کز سر در افتادت کلاهگفت در سر عقل باید بی کلاهی عار نیستگفت می بسیار خوردی زان چنین بیخود ش,مست,محتسب,محتسب,یعنی,پاسبان,مامور ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها